English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6968 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
run on U ادامه دادن متن بدون توقف
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
time in U ادامه بازی پس از توقف
preventative U آنچه سعی در توقف رویدادن چیزی شود
nonstop U بدون توقف
continuously U بدون توقف
let (something) ride <idiom> U ادامه دادن بدون عوض شدن شرایط
no end <idiom> U پی درپی بدون توقف
a thorugh train U قطار بدون توقف
carry one's bat U تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
play out one's option U ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
automatic U آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
autos U خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
automatics U آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
auto U خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
on the fly U در حین اجرای برنامه بدون توقف اجرا
processor U ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
dead U دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
halts U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halted U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
demo U نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع
demonstrations U نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
demonstration U نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
boostrap operation U عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
machined U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
drops U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
run through <idiom> U ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
hold over U به تصرف ملک ادامه دادن ادامه دادن
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
fish fag U زن بدزبان یابد دهان
the old p should be continued U رویه پیش بایدادامه یابد
fast moving stock U موجودی که به سرعت کاهش می یابد
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
estate in reversion U هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
CSLIP U نرخ ارسال داه افزایش می یابد
pipelines U بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
pipeline U بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
ox fly U یکجور مگس که بزیرپوست گاو راه می یابد
prosodemic U درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
Appetite comes with eating. <proverb> U با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد. [ضرب المثل]
static economy U اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
overnight U مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
wash in U پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
dynamically U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
west coast computer faire U یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
dynamic U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
rarefaction U جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
outdent U خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
prototype U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototypes U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
venturi U کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
i/o U فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
average propensity to save U میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
mercantilists U مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
continuance U ادامه
going on U ادامه
continuation U ادامه
resumption U ادامه
continuation line U خط ادامه
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
bring on U ادامه دادن
discontinuation U عدم ادامه
hold on U ادامه دادن
continuable U قابل ادامه
to run on U ادامه داشتن
continuant U ادامه دهنده
extends U ادامه دادن
extending U ادامه دادن
extend U ادامه دادن
continuation card U کارت ادامه
continuative U ادامه دهنده
continue statement U حکم ادامه
to take up U ادامه دادن
to follow U ادامه دادن
to continue U ادامه دادن
to carry on U ادامه دادن
further U ادامه دادن
furthered U ادامه دادن
furthering U ادامه دادن
furthers U ادامه دادن
to drag on or out U ادامه دادن
to keep on U ادامه دادن
discontinuance U عدم ادامه
take up U ادامه دادن
continues U ادامه دادن
for a continuance U برای ادامه
discontinuing U ادامه ندادن
hang on <idiom> U ادامه دادن
keep on U ادامه دادن
discontinues U ادامه ندادن
reopening U ادامه دادن
run on U ادامه دادن
discontinue U ادامه ندادن
over run U ادامه به کاردادن
keep U ادامه دادن
go on <idiom> U ادامه دادن
reopens U ادامه دادن
go along <idiom> U ادامه دادن
keeps U ادامه دادن
carry-on U ادامه دادن
carry on U ادامه دادن
reopened U ادامه دادن
keep up <idiom> U ادامه دادن
reopen U ادامه دادن
duration U مدت ادامه
discontinued U ادامه ندادن
continue U ادامه دادن
hold good <idiom> U ادامه دادن
continuation U عمل ادامه دادن
detainer U حکم ادامه توقیف
shorthanded U ادامه با بازیگر کمتر
sustaining U نگهدارنده ادامه دهنده
bide U بکاری ادامه دادن
viability U امکان ادامه حیات
keep the home fires burning <idiom> U اجازه ادامه دادن
continuator U ادامه دهنده مستمر
track U ادامه گوی در مسیربولینگ
thwarted U ادامه دادن یا کشیدن
live on U بزندگی ادامه دادن
thwart U ادامه دادن یا کشیدن
follow-throughs U ادامه حرکت پس از ضربه
dwell at U اتش را ادامه دادن
follow-through U ادامه حرکت پس از ضربه
contd U مخفف ادامه یافته
transattack period U مدت ادامه تک اتمی
tracks U ادامه گوی در مسیربولینگ
dwell at U به تیراندازی ادامه دادن
inability to box U ناتوان از ادامه دادن
to press ahead with U با زور ادامه دادن
go head U ادامه بدهید بفرماید
dash U مسیری را ادامه دادن
fall behind <idiom> U درمانده از ادامه راه
dashed U مسیری را ادامه دادن
dashes U مسیری را ادامه دادن
tracked U ادامه گوی در مسیربولینگ
to set on U با زور ادامه دادن
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
keep up with <idiom> U به شکل قبل ادامه دادن
maintains U ابقا کردن ادامه دادن
topspin U ادامه حرکت چرخش توپ
extrapolations U ادامه روند تعمیم دهی
discounting match U ادامه ندادن به مسابقه کشتی
touch in goal line U ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
maintain U ابقا کردن ادامه دادن
maintained U ابقا کردن ادامه دادن
extrapolation U ادامه روند تعمیم دهی
resume U چکیده کلام ادامه یافتن
run U دوام یافتن ادامه دادن
runs U دوام یافتن ادامه دادن
resumed U چکیده کلام ادامه یافتن
resumes U چکیده کلام ادامه یافتن
resuming U چکیده کلام ادامه یافتن
Keep moving! U ادامه بده [بدهید ] به راه!
give someone the green light <idiom> U اجازه ادامه به کار رادادن
hang on U ادامه دادن دوام داشتن
border break U ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
Gothic Survival U [ادامه عنصر سبک گوتیک]
robustly U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
stick it out <idiom> U طاقت آوردن ،ادامه دادن
i took up where he left U از جایی که او ول کرد من ادامه دادم
robust U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
viability U قدرت ادامه زندگی پس از تولد
maintrain U ادامه دادن عقیده داشتن
go on U سخن خود را ادامه دهید
Recent search history Forum search
1postside
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1A donkey was lame so the man leading him was mocked for not using him,so he rode the donkey and was told he was cruel for riding a lame donkey.
1coffee table conversation piece
2In order to be interesting you have to be mean
1she kept the polite small talk going.
1after all
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1offshoring
1leave the trial?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com